این روال پس از ماجرای روز چهارشنبه مجلس، ابعاد ناخوشایندتری نیز یافته و بهنظر میرسد تلاش فشرده اطرافیان وزیر کشور (و برخی دوستان نزدیک وی در دولت) برای انصراف نمایندگان از رای عدماعتماد، ممکن است تصاویر نامناسب دیگری را نیز رقم زند.
نقطه اسفانگیز در این شرایط، ضعف رسانهای در بهرهبرداری متناسب از اختلافات ایجاد شده است.
چنین مسئلهای در هر جایی از جهان که رخ میداد میتوانست نمایشی بزرگ از دمکراسی و مردمسالاری تلقی شود، آزادی مطبوعاتی را به رخ بکشد، از زاویه تقسیم قوا مورد تجلیل قرار گیرد و در نهایت با آنکه در نهاد خود یک بیاعتمادی را برجسته کرده است، طرازی قدرتمند از سلامت نظام سیاسی را به همگان عرضه کند.
ماجرای کردان که هر لحظه بر هیمنه آتش آن افزوده میشود، در عمل سیاسی تشریحکننده فضای باز و پرکشاکش سیاست در ایران است و ایبسا اگر اهل رسانه و قدرت میدانستند که چه گزارش خیرهکنندهای از آزادی را با این بحران میتوان به ایرانیان و جهانیان ارائه کرد، شاید اندکی از سختی و صعوبت حوادث خشن کنونی کاسته میشد.
این تحلیل در تایید وضع بهوجود آمده نیست (که ایکاش به هیچ روی چنین اتفاقی رقم نمیخورد)، سخن از آن است که اصل تبدیل تهدید و فرصت که بر زبان بسیاری جاری است، در چنین مواقعی است که به کار میآید.
استیضاح (یا استعفای) کردان، پایان درست این کشمکش خستهکننده 3 ماهه خواهد بود اما این پایان وقتی خوش بود که مردم با سیاستمداران و اصحاب جراید در حس مثبت عدالتخواهی شریک میشدند و اعتبار نظام سیاسی را در تلاشاش برای حفظ اعتدال گواهی میدادند.
نتیجه ماجرای اخیر، قطعا تایید اصرار نظام بر سلامت سیاسی است که این دستاورد گرانقیمت را بهوضوح و عینی مورد تاکید قرار داد و اصالت مردمسالاری در جمهوری اسلامی را یادآوری کرد.